
چرا بعضی از کودکان دزدی میکنند؟
دوشنبه 24 دی 1403
قبل از اینکه هر تصمیمی دربارۀ برخورد با کودکی که دزدی کرده بگیرید، بهتر است اول بدانید که چرا بچّهها دزدی میکنند؛ این به شما کمک میکند که بهترین راه را برای برخورد با وی پیدا کنید.
اقتضای هر سن!
ظاهر ماجرا این است كه کودکی وسیله یا چیزی را -که مال خودش نیست- برداشته و با خود به خانه آورده، امّا واقعیت این است که بچّهها در سنین مختلف به دلایل مختلف ممکن است به وسایل دیگران دستبرد بزنند. این دلایل آنقدر با هم فرق دارند که دیگر اسم همۀ این کارهای بهظاهر مشابه را نمیتوان دزدی گذاشت.
تا قبل از پنج سالگی!
برای کودکان سه تا پنج ساله برداشتن وسایل دیگران عملی عادّی و معمولی است، چراکه هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمیکنند. آنها بهسختی میفهمند نباید چیزی را -که متعلّق به آنها نیست- بدون اجازه بردارند، زیرا که در مرحلۀ خودمحوری از رشد خود قرار دارند و تصوّر میکنند که همه چیز در اختیار آنهاست و هر کار بخواهند میتوانند انجام دهند. بنابراین بهتر است والدین آنها را به دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازۀ اشیای دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض فرصت خوبی برای آنهاست که دربارۀ موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند. بچّههای خیلی کوچک گاهی اشیائی را که دوست دارند، برمیدارند، بدون اینکه بدانند برای برداشتن آنها باید پول داد؛ آنها نمیدانند که برداشتن چیزها بدون پرداخت پول کار نادرستی است. آنها هنوز مفهومی به نام «دزدی» را نیاموختهاند.
کودکان هفت تا دوازده سال!
کودکان از حدود شش سالگی به بعد، نهتنها مفهوم مالکیت را درک میکنند، بلکه بهتدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی که آنها شروع به درک اینگونه مفاهیم میکنند، والدین باید حدّ و مرزهای مالکیت و رفتارهایی را که به آنها دزدی گفته میشود، برای آنها روشن کنند.
دوازده تا نوزده سالگی!
دزدیکردن در نوجوانان میتواند علل گوناگون داشته باشد. آنها مسلّماً میدانند که نباید دزدی کنند، امّا ممکن است به دلیل هیجانِ این کار دست به دزدی بزنند، یا چون دوستان آنها دزدی میکنند، آنها هم این کار را بکنند. بعضی نوجوانان فکر میکنند که ممکن است کسی متوجّه کار آنها نشود یا بتوانند از زیر تنبیه دزدی در بروند. در نهایت، دزدی برای برخی از نوجوانان راهی برای یاغیگری و اعتراض به وضع موجود است. البته دلایل پیچیدهتری هم برای دزدی کودکان و نوجوانان وجود دارد؛ این کار میتواند نشانهای از این باشد که آنها در شرایط پُراسترسی قرار دارند که ممکن است در خانه، مدرسه یا در گروه دوستان باشد. گاهی آنها برای نشان دادن عصبانیت یا برای جلب توجّه این کار را میکنند. دزدی برخی از بچّهها فریاد کمکخواهی برای رهایی از آزارهای روحی و جسمی محیط خانه است. در این نوع بچّهها دزدی نشانهای است که ما را به طرف مشکل اصلی هدایت میکند.

چرا كودكان دزدی میكنند؟
علل مادّی!
علل مادّی شامل نیازهای مادّی است. برخی از كودكان كه زندگی فقیرانهای دارند، یا این برداشت را از گذران زندگی خود دارند و نیازهای اولیۀ آنان در حدّ مطلوبی ارضا نمیشود، دست به دزدی میزنند. در این حالت ارضانشدن نیازهای مادّی از قبیل تغذیۀ ناكافی، لباس نامناسب، نداشتن پولتوجیبی و اسباببازی موجب میشود كه خردسال این نیازها را از طریق دزدی جبران كند. پدر و مادرانی كه بهطور دائم از وضع اقتصادی خود شكایت میكنند، فرزند را غیرمستقیم به دزدی تشویق میكنند؛ در این حالت، انگیزۀ تملّك، كودكان را به دزدی مجبور میكند.
علل روانی!
ناكامیها و مورد بیمهری و بیتوجّهی قرارگرفتن در خانواده موجب میشود كه كودك به نوعی به واكنش در برابر این كمبودها دست بزند. این موقعیت در فرزندان میانی و خانوادههایی كه فرزندان زیادی دارند و مجال كافی برای ابراز علاقه نداشتهاند و به نوعی آن كودك دیده نمیشود و نوازش كافی دریافت نمیكند، بیشتر به چشم میخورد. وقتی سرقت با لجبازی و دروغگویی همراه باشد، واكنشی نسبت به ناسازگاری كودك با محیط خانواده و انتقامجویی از والدین محسوب میشود. گرسنگی عاطفی به گرسنگی فیزیولوژیك دامن میزند. او با دزدی و خوردن خوراكیهای متنوّع یا پوشیدن لباسها و استفاده از وسایل مختلف این گرسنگی عاطفی را پوشش میدهد.
محرومیت از محبّت موجب اضطراب میشود. جبران احساس حسادت، احساس ناامنیِ حاصل از رفتار خشونتآمیز والدین در منزل، وجود ناپدری و نامادری، انتقال از پدر یا مادر به دیگری، آرزوی به دستآوردن اشیای پرزرقوبرق كه جز از طریق دزدی، رسیدن به آنها ناممكن است، صدمهزدن به دیگران به منظور تخلیۀ عقدههای روانی و محدودیت قائل شدن و سختگیریهای والدین همگی در این مقوله معنا مییابد.
علل اجتماعی!
كودك دزدی را یاد میگیرد و والدین نخستین سرمشق كودك هستند. چنانچه آنان مرتكب این عمل شوند، یا حتّی به شوخی از انجام آن سخن بگویند، طفل آن را میآموزد. همچنین آنان سرقت را از دوستان، همبازیها و همسایگان خود یاد میگیرند. ضعف مذهبی، سقوط ارزشهای اخلاقی، محیط اجتماعی نابسامان، كنترل نکردن رفتار كودك، قحطی، بحرانهای حاصل از جنگ، زلزله و آتشفشان، زندگی در محلهای جرمزا، مهاجرت، اعتیاد والدین، میل به خودنمایی و جدایی از پدر و مادر گرایش كودك را به دزدی تشدید میكند.
چه بايد کرد؟
قدم اول: زماني که والدين پي بردند که بچّه چيزي را برداشته است، اصلاً نبايد واکنش شديدی نشان دهند؛ در آن لحظه بايد رفتاري سنجيده داشته باشند؛ بايد بکوشند آرامش خود را حفظ کنند و روشي منطقي اتّخاذ کنند؛ در غير اينصورت باعث احساس گناه و دلخوري در خود والدين ميشود و از سویی ديگر عزّت نفس کودک را نيز به خطر مياندازد. اعتراف خواستن از کودک و تهمتزدن به او در نزد ديگران عملي بسيار غيرعاقلانه و نادرست است، زيرا با اينگونه روشها بهندرت ميتوان به ريشۀ اصلي و علّت بنيادي مشکل پي برد. اين عمل اغلب به دروغگويي کودک يا ريختن آبروي او براي عملي که ممکن است هرگز تکرار نشود، منجر میشود. پس بايد توجّه کنیم وقتي پاسخ سؤالي را ميدانيم، نبايد با فشار از کودک پاسخ مثبت بگيريم. اين کار مشکل دروغ گفتن را بر مشکل قبلي ميافزايد.
قدم دوم: همان موقع بايد رفتارش را بهدرستي نامگذاري کنيد؛ براي مثال نبايد برداشتن بياجازۀ چيزي را که متعلّق به او نيست، امانتگرفتن بناميد. بنابراين به بچّههايي که مفهوم مالکيت را درک ميکنند، بگوييد که برداشتن بياجازۀ متعلّقات ديگران کاري خلاف قانون است.
قدم سوم: بلافاصله رفتارش را اصلاح کنيد (اصلاحکردن يعني ايجاد نوعي جبران)، براي مثال کودکي که از مغازه کيک برداشته، بايد به آنجا برگردد و کيک را در جايي که برداشته، بگذارد (البته اگر دست نخورده است) يا اگر مغازهدار آن را پس نگيرد، پول آن را پرداخت کند. در اينگونه موارد از بزرگترهايي که کودک از آنها چيزي برداشته است، بخواهيد از طرف کودک قول ندهند، عذرخواهي نکنند و نگويند که اين کار براي بچّهها طبيعي است.
اگر بچّه پولي براي پرداخت آنچه برداشته است، نداشت، والدين ميتوانند به او قرض دهند و بعداً از پول ماهانۀ او کم کنند، يا بايد کاري را در خانه (مثل شستن ظروف براي دو روز) انجام دهد تا پولي براي پرداخت آن به دست آورد. همچنين از فردي که از او چيزي دزديده، عذرخواهي کند. اين نکته اهمّيت دارد که کودک مسئوليت رفتار نادرستش را برعهده بگيرد.
قدم چهارم: براي اصلاح رفتار او ميتوان از پيامدهاي طبيعي استفاده کرد، مثلاً به کودکي که طيّ دورۀ بيماري سرماخوردگي بدون اجازه شکلات برداشته، اجازه ندهيد دو روز شيريني بخورد. والدين بايد بدانند که بچّههايشان در چه وضعی هستند، امّا نبايد به صورت مداوم کيف و وسايل شخصي کودک جستجو شود؛ اين کار احساس عدم اعتماد را در کودکان ايجاد ميکند. اگر ميخواهيم کودکمان براي دستزدن به کيف ما از ما اجازه بگيرد، در ابتدا بايد براي بررسي کيف کودک از او اجازه بگيريم. با اين کار ميتوان احساس مثبت داشتن حريم شخصي را به کودک انتقال داد. پس داشتن الگوي مناسب رفتاري ميتواند موجب ايجاد رفتارهاي مثبت در کودک شود. بچّههايي که تحت نظارت نزديک والدين نیستند، به احتمال بيشتري به سوي دزدي و ديگر مشکلات رفتاري کشيده ميشوند.
قدم پنجم: از خودتان بپرسيد چرا؟ علّت انجام اين کار را نبايد از کودک سؤال کرد، چون به احتمال زياد پاسخي را که والدين به آن نياز دارند، به دست نميآورند. گاه برخورد نامناسب اوليه با چنين رفتاري در کودکان خردسال موجب تداوم و حتّي تشديد رفتار آنان ميشود. کودکان به دلايل گوناگون وسايل ديگران را برميدارند، به همين دليل تعيين علّت اين رفتار مهم است.
اگر فرزندتان بیش از یکبار دزدی کرده است، میتوانید از کارشناسان کمک بگیرید و مشورت بخواهید. تکرار دزدی میتواند نشانهای از یک مشکل بزرگتر باشد. والدین نباید با سرزنشکردنهای مکرّر کودک، او را دچار احساس گناه کنند. آنها همچنین نباید لقبها و برچسبهای ناروا به کودکشان بزنند. برخی از این روشها شدیداً موجب کاهش عزّت نفس کودک میشود. در عوض والدین میتوانند با رفتارهای خود به کودک نشان دهند که از کار او ناراحت شدهاند. آنها میتوانند پیامدهای رفتار اشتباهش را برای او توضیح دهند.
* به کودک بیاموزید که خواستهاش را با شما در میان بگذارد. اگر کودک اسباببازی، خوراکی یا وسیلهای را میخواهد، به او یاد دهید که خواستهاش را با شما در میان بگذارد تا راه صحیح رسیدن به آن را یاد بگیرد. برای مثال اگر کودک از عروسک دوستش خوشش آمده است و میخواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را صادقانه با او یا با شما در میان بگذارد تا شما چارهای برای او بیندیشید.
* رابطۀ شفّاف و صمیمانه با کودکانتان برقرار کنید. والدین باید نهایت تلاششان را بکنند تا ارتباطی مؤثّر و فعّال با کودکان خود داشته باشند. کودکانی که از بودن با پدر و مادرشان احساس صمیمیت و نزدیکی میکنند، نسبت به کودکانی که این احساس را ندارند، تمایل بیشتری برای هماهنگکردن خود با ارزشها و باورهای والدینشان دارند.
* رفتارهای صادقانۀ کودک را تحسین و تشویق کنید. پدر و مادر باید از رفتارهای شایسته، مناسب و صادقانۀ کودک حمایت و قدردانی کنند. اگر آنها اینگونه رفتارها را بهموقع مورد تحسین خود قرار دهند، موجب تقویت و تکرار آنها در فرزندشان میشوند.
کمکهای والدین و مربّیان
هنگامیکه پدر و مادر یا مربّیان کودک متوجّه عمل دزدی کودکشان میشوند، میتوانند از روشهای زیر برای رویارویی با مشکل کودک استفاده کنند:
* آرام باشید!
در صورتیکه پدر، مادر یا مربّی متوجّه رفتار ناشایست کودک میشوند، مهمتر از هر چیز آن است که رفتارهای هیجانی و تندی از خود نشان ندهند. آنها باید به یاد داشته باشند که همۀ کودکان گاهی وسایلی را برمیدارند که مال خودشان نیست. پدر و مادرهایی که در اینگونه شرایط بینهایت ناراحت و دلخور میشوند، ممکن است دچار افسردگی و احساس گناه شوند و این حالت آنها بر عزّت نفس کودک تأثیری منفی میگذارد. آنها باید بکوشند که آرامش خود را حفظ کنند و روشی منطقی و سنجیده برای مواجهه با این رفتار کودک برگزینند.
* عکسالعملی مناسب و زود انجام دهید!
علاوه بر اینکه والدین نباید رفتاری هیجانی و تند از خود نشان دهند، باید در آن لحظه رفتاری مناسب و سنجیده داشته باشند. برای مثال از کودک بخواهند که آن شیء را پس دهد و عذرخواهی کند، یا برگردد و آن را سر جایش بگذارد، یا ... .
* پیامدهای رفتاری کودک را برایش توضیح دهید!
پدر و مادر باید پیامدهای رفتاری کودک را برایش واضح شرح دهند، مثلاً اگر کودک بدون اجازه از فروشگاه شکلات برداشته، از او بخواهند که برگردد و شکلات را پس دهد و از فروشنده عذرخواهی کند. گاهی عذرخواهیکردن برای کودک کاری سخت و دشوار است، امّا بهتر است او را مجبور به این کار کنید تا دوباره دست به انجام این کار نزند.
* تفاوت «قرضگرفتن» و «دزدیدن» را برای کودک شرح دهید!
قرضگرفتن با برداشتن بدون اجازۀ وسایل دیگران (دزدیدن آن) خیلی فرق دارد. سعی کنید تفاوت این رفتارها را برای کودک روشن کنید.
* بر رفتارهای کودک نظارت بیشتری داشته باشید!
والدینی که رابطۀ نزدیک و صمیمانهای با کودکانشان دارند، نسبت به والدینی که رابطۀ دور و خشکی با کودکانشان دارند، خیلی زودتر متوجّه مشکلات رفتاری فرزندشان میشوند.
* علّت دزدی کودک را پیدا کنید!
کودکان مختلف به دلایل گوناگون دست به دزدی میزنند. به همین دلیل بسیار مهم است که والدین علّت دزدی فرزندشان را بفهمند. اگر پدر و مادر از کودکی -که چیزی را دزدیده است- مستقیماً بپرسند که چرا این کار را انجام داده، شاید پاسخی را که نیاز به شنیدن آن دارند، از زبان کودک نشوند، برای همین بهتر است آنها خود به بررسی رفتارها و موقعیتهایی که در طول روز کودک در آن قرار میگیرد، مانند اینکه با چه کسانی دوست است، چه نیازهایی دارد، کجا میرود و ... بپردازند. اگر والدین بتوانند علّت اصلی دزدی کودک را پیدا کنند، قادر خواهند بود که این رفتار کودک را اصلاح کنند. برای مثال میتوانند برای کودک مقداری پول توجیبی مقرّر کنند، یا برای انجام کارهای خانگی دشوار (مثل کوتاهکردن چمنهای باغچه، چیدن علفهای هرز، مرتّب کردن انبار و ...) به او مزد دهند.
* کودک را وادار به قسمخوردن نکنید و به دلیل اشتباهش او را شرمنده نکنید!
والدین نباید با رفتارشان کودک را به سمت انکار واقعیت سوق دهند. اگر کودک با اصرار سعی دارد به شما بفهماند که او دزدی نکرده، شما هم نباید با لجاجت زیاد او را وادار به راستگویی کنید. در عوض به او بگویید: «امیدوارم اینطور باشد که تو میگویی» و اجازه دهید کودک اعتماد شما را نسبت به خودش درک و احساس کند.
* به کودک کمک کنید که راههای پول درآوردن صحیح را پیدا کند!
والدین باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان مقدار معیّنی پول برای خرجکردنهای شخصی خود در اختیار دارد. اگر کودکان آن قدر پول داشته باشند که بتوانند نیازهای کوچک روزانهشان را برطرف کنند، هیچگاه دست به ربودن اشیای دیگران نمیزنند.
دزدی از جیب پدر و مادر!
اگر فرزندتان از شما پول میدزدد، برای بازگرداندن آن راههایی را پیش پایش بگذارید، مثلاً به او بگویید که در عوض آن پول، یکی از کارهای خانه را انجام دهد (شما میتوانستید در ازای کمک او در کاری مثل عوضکردن واشر شیرهای آب به او پول بدهید، ولی حالا او بدون دریافت مزد این کار را میکند)، امّا هرگز نباید برای مچگیری از او حین برداشتن پول برایش دام پهن کنید، مثلاً پولهایتان را روی میز هال رها کنید تا ببینید او به آن دست میزند یا نه! این کار اعتماد او به شما را از بین میبرد.