news-details
کودکان

«اعتماد به نفس» چه وقت و چگونه شکل می‌گیرد؟

شنبه 17 تیر 1402

پیرمردی هشتاد ساله را در نظر بگیرید که اعتماد به نفس کافی ندارد؛ روابط اجتماعی‌اش چندان قوی نیست و نگاه بدبینانه‌ای به دنیا دارد. البته پیرمرد قصّة ما بعد از رسیدن به دوران کهنسالی چنین نشده است. تا جایی که به یاد می‌آورد، عنصر اعتماد در زندگی‌اش کم‌رنگ بوده است: اعتماد به محیط، اعتماد به آدم‌ها و حتّی اعتماد به خودش. او ماه آینده وارد هشتادویک سالگی خواهد شد، ولی احتمالاً هیچگاه نخواهد فهمید که ریشة بحران اعتماد در او به هشتاد سال قبل برمی‌گردد، زمانی که کمتر از یک سال داشت.
اریک اریکسون، روانشناس بزرگ آلمانی، نظریه‌ای دارد با عنوان «مراحل رشد هشتگانة اجتماعی». او در این نظریه زندگی انسان را به هشت قسمت تقسیم می‌کند:
  از تولّد تا یک سالگی
  سال دوم و سوم زندگی
  سال سوم تا ششم زندگی
  سال ششم تا دوازدهم زندگی
  سال دوازدهم تا بیستم زندگی
  سال بیستم تا سی‌ام زندگی
  سال چهلم تا شصت‌وپنجم زندگی
  از شصت‌وپنج سالگی به بعد
در هر کدام از این مراحل، اتّفاقات خاصّی می‌افتد که شخصیت اجتماعی فرد را شکل می‌دهند، مثلاً در دوازده ماه اول زندگی، موضوع «اعتماد یا عدم اعتماد» در فرد تعیین تکلیف می‌شود. اگر شرایط زندگی کودک در سال اول زندگی‌اش مناسب باشد، او تا آخر عمر فردی خواهد بود که دنیا را جایی مناسب برای زندگی و موفّقیت می‌داند؛ می‌تواند روابط مبتنی بر اعتماد و هوشیاری با افراد برقرار کند و در نهایت، به خود اعتماد کند و همین اعتماد به نفس، زیرساخت توسعة فردی او در تمام زندگی‌اش خواهد بود. از همین روست که اریکسون سال نخست زندگی را مرحلة «اعتماد در برابر عدم اعتماد» می‌نامد.
نوزاد از محیط امن و آرام رحم مادر وارد دنیای پرهیاهوی انسان‌ها می‌شود. بنابراین در سال نخست زندگی‌اش در حال سنجش محیط جدید است که آیا می‌توان در این محیط به‌خوبی زندگی کرد؟ درست مانند کسی که وارد شهر جدیدی شده و در اوایل کار در حال سنجش شهر و مردمانش است. هر چیزی که آرامش و امنیت کودک را در سال اول زندگی‌اش به خطر بیندازد، یک ضربه به نرم‌افزار اعتماد او می‌زند. فریادی که بر سر او کشیده می‌شود، دعوایی که پدر و مادر در حضور او می‌کنند، گرسنگی و تشنگی کودک، دمای نامناسب اتاقی که کودک در آن زندگی می‌کند، دردهایی که کودک می‌کشد (به هر علّتی مانند بیماری، سوختگی، شکستگی، عرق‌سوز شدن پا)، بی‌اعتنایی اطرافیان به کودک و ... همه و همه دست به دست هم می‌دهند تا عنصر اعتماد در کودک تضعیف شود.
از این روست که توصیه می‌شود به‌ویژه در سال نخست زندگی کودک، امنیت و آرامش محیط زندگی او با وسواس ویژه‌ای تأمین شود تا کودک هیچ درد و استرسی را تجربه نکند. حتّی گفته می‌شود که ای کاش ممکن بود واکسن هم تزریق نمی‌شد تا کودک درد آمپول را نکشد، ولی چون بحث سلامت کودک به‌طور جدّی مطرح است، تزریق واکسن را به عنوان یک استثنا برای تحمیل درد به کودک می‌پذیریم.

«اعتماد به نفس» چه وقت و چگونه شکل می‌گیرد؟

یکی از فاجعه‌بارترین توصیه‌هایی که گاه به پدر و مادرهای جوان می‌شود، این است که کودکتان را زیاد در آغوش نگیرید چون «بغلی» می‌شود و مجبور خواهید شد مدام او را در بغل بگیرید. این در حالی است که در سال اول زندگی، هرچه بیشتر پدر و مادر کودک را در آغوش بگیرند، اعتماد به نفس او بیشتر تقویت می‌شود. کودک در ارزیابی محیط جدید زندگی‌اش هر اندازه احساس کند به اطرافیانش نزدیک است و حمایت و تأیید آنان را دارد، آرامش و اعتماد بیشتری به دست خواهد آورد. حتّی مشاوران خبره به پدر و مادرها توصیه می‌کنند که تا حدّ امکان، حائل لباس را نیز بین خود و نوزاد حذف کنند و تماس پوست به پوست با او برقرار کنند. بنابراین کودک زیر یک سال را اصطلاحاً خیلی تحویل بگیرید، مدام او را بغل کنید، با او صحبت کنید، لبخند بزنید، مراقب سلامتی‌اش باشید، حواستان به نیازهای غذایی‌اش باشد، نگذارید از خیس بودن پوشک عذاب بکشد و دچار التهاب پوستی شود، پیرامون او دعوا و جنجال نباشد، به او نهیب نزنید، با او بازی کنید و ... .
بدانید که اعتماد یا عدم اعتماد در انسان، در همان دوازده ماه نخست زندگی‌اش تعیین تکلیف می‌شود و این، اطرافیان کودک هستند که نقش اصلی را در شکل‌گیری یا نابودی اعتماد او ایفا می‌کنند.
اگر خانوادة پیرمرد قصّة ما در هشتاد سال پیش، رفتار مهربانانه‌تری با او داشتند، او یک عمر را در بحران بی‌اعتمادی سر نمی‌کرد.

چند توصیه برای افزایش اعتماد به نفس کودکان
روابط اجتماعی کودکتان را افزایش دهید و در زمینة آموزش مهارت‌های زندگی او کمک حرفه‌ای دریافت کنید، به میزانی که خودآگاهی کودک در جنبه‌های گوناگون وجودش افزایش پیدا کند. مهارت‌های دهگانة زندگی را به او بیاموزید تا در آینده با اعتماد به نفس بیشتری زندگی کند.

 

بدانید که اعتماد یا عدم اعتماد در انسان، در همان دوازده ماه نخست زندگی‌اش تعیین تکلیف می‌شود و این، اطرافیان کودک هستند که نقش اصلی را در شکل‌گیری یا نابودی اعتماد او ایفا می‌کنند.

هر روز سه جمله از جمله‌های زیر را برای کودک خود به‌کار ببرید؛ جمله‌هایی جادویی که می‌توانند اعتماد به نفس کودکمان را افزایش دهند و تعارض والدین با کودک را کم کنند:
  من به تو اعتماد دارم.
  حضور او در جمع خانواده را مهم بدانید، مثلاً بگویید: وقتی خدا تو را به ما داد، می‌دانست ما در زندگی به چه چیزی احتیاج داریم.
  ببخشید عزیزم؛ می‌توانی من را به دلیل کاری که کردم ببخشی؟
  من تو را می‌بخشم و دیگر این موضوع را مطرح نمی‌کنم. باشه؟
  امشب می‌خواهم فقط وقتم را با تو بگذرانم. چه کاری دوست داری که انجام دهیم؟
  بله، امشب غذایی رو می‌پزم که دوستش داری.
  از تو ممنون هستم.
  به‌کار بردن صفات مثبت: نمی‌توانم باور کنم که تو چقدر ... هستی.
  به تو افتخار می‌کنم.
  برایت روی میز پول گذاشتم.
  حرفت را باور می‌کنم.
  به تو افتخار میکنم، حتّی با اینکه تو خیلی خوب نبودی، همچنان به تو افتخار می‌کنم.
  می‌دانم که اخیراً خیلی رو در رو حرف نزده‌ایم، امّا می‌خواهم بدانی که تو را قبول دارم، حتّی اگر با تو موافق نباشم. سعی می‌کنم برای بهتر شدن رابطة بین ما تلاش کنم تا هر دو بتوانیم یکدیگر را خوب درک کنیم.
  تو واقعاً داری مرد / خانم می‌شوی. نمی‌توانم بگویم چقدر هیجان‌انگیز است!
  برایت فلان چیز را گرفته‌ام.
  از توانایی‌های او در یک موضوع خاص تعریف کنید: اخیراً دیده‌ام که در فلان چیز خیلی پیشرفت داشته‌ای، درست مثل فلان کاری که انجام می‌دادی.
  تو را در فلان چیز تحسین می‌کنم. خیلی چیزا از تو در این زمینه می‌توانم یاد بگیرم.
  انتخاب بسیار هوشمندانه‌ای بود.
  می‌دانم که چقدر در فلان قضیه اذیّت شدی. من واقعاً متأسّفم. نمی‌دانم چقدر تحمّل این موضوع برایت دشوار است، ولی می‌دانم که لحظات سختی داشته‌ای.
  تو همیشه فرزند من هستی و من همیشه تو را می‌بخشم و دوست دارم.
  برو تا فردا صبح بخواب و استراحت کن. فکر چیزی نباش.
  فکر نمی‌کردم بتوانی فلان کار را انجام بدهی. واقعاً من را تحت تأثیر قرار دادی.
  نظرت دربارة فلان چیز چیست؟
  چون می‌دانستم کار داری و یادت نیست، وقت دندانپزشکی تو را کنسل کردم.
  به‌کار بردن صفات خوب در مورد پدر او: من پدرت را خیلی دوست دارم. او واقعاً فوق‌العاده است.
  دوست دارم وقتم را با تو بگذرانم.
  خیلی خوشحالم که الان خانه هستی.
  دوست دارم فلان کار را با تو انجام دهم.
  تو یکی از بهترین هدایایی هستی که خدا به من داده. واقعاً خوشحالم که خدا تو را به من داده!
  وقتی با تو هستم، احساس غرور خاصّی می‌کنم.
  خیلی خوب از عهدة فلان کار برآمدی.
  غذای مورد علاقه‌ات را درست کرده‌ام.
  مطمئن هستم که خدا از هر دوی ما مراقبت می‌کند. او همیشه این کار را کرده است. بیا با هم از او بخواهیم و دعا کنیم.
  با لطف و کمک خدا، من و پدرت هرگز و هرگز از هم جدا نخواهیم شد.
  فلان لباس چقدر به تو می‌آید.
  من تو را همان‌طور که هستی دوست دارم. می‌دانم شاید خودت خیلی از خودت راضی نباشی، ولی خداوند دقیقاً می‌دانسته که تو را چگونه بیافریند و من هم تو را همان‌طور که او آفریده، دوست دارم و دلم نمی‌خواهد تو جور دیگری باشی.
  اگر من جای تو بودم، همین حس را داشتم.
  می‌توانی صدای موزیکی که گوش می‌دهی را کمی ‌بلند کنی؟
  خیلی در فلان کار مرتّب و منضبط هستی.
  فلان کاری که کردی، واقعاً شجاعانه بود.
  حس می‌کنی که تو را درک می‌کنم؟
  اگر چیزی را بخواهی در من به عنوان مادرت تغییر بدهی، چه چیزی خواهد بود؟
  واقعاً در فلان زمینه استعداد خوبی داری.
  بیا با هم برویم و به مادربزرگ و پدربزرگ سر بزنیم.
  تماشای بزرگ شدن تو واقعاً جالب است.
  فقط می‌خواستم بدانی که من برایت دعا می‌کنم.
  دلم برایت تنگ شده، ولی خوشحالم که به تو خوش می‌گذرد.
  واقعاً وقتی خودت هستی، من را خوشحال‌تر می‌کنی.
  خیلی دوستت دارم.
 با بیان این جملات به کودک خود اطمینان می‌دهید که ارزش و اهمّیت ویژه‌ای برای شما دارد.

 

روش‌های مراقبت از ناخن‌های شکننده

آرتروز با میانسالی می‌آید!