
رضایت و لذّت از سالمندی
دوشنبه 4 تیر 1403
از شصت سالگی به بعد را میتوان سنّ سالمندی در نظر گرفت؛ البته نه به این معنا که افراد حتماً در این سن از کارافتاده و ناتوان میشوند، بلکه از لحاظ ردهبندی سنّی به این شکل محاسبه میشود. اکثر افراد از رسیدن به میانسالی و پیرشدن هراس دارند، زیرا گمان میکنند که دیگر برای خود، دیگران و جامعه کارایی نخواهند داشت و به این ترتیب اغلب دچار بیماریهای روحی نظیر افسردگی و اضطراب میشوند. این نوع نگرش انسان به میانسالی و سالمندی -که شخص به خود به عنوان کالا نگاه میکند و گویی تاریخ مصرف دارد- باعث ناامیدی فرد میشود؛ غافل از اینکه انسان تا زمانی که نفس میکشد، در تمام مراحل زندگی میتواند برنامۀ متناسب با سن، توانایی و امکانات خود را داشته باشد. مسئلهای که حائز اهمّیت است، طرز فکر انسان و تأثیر آن روی تکتک مراحل زندگیاش است، چه در جوانی، چه در میانسالی و چه در سالمندی.

افرادی که دوران جوانی و میانسالی درستی را پشت سر نگذاشتهاند و از لحاظ روابط خانوادگی و اقتصادی ضعف دارند و در زندگی شخصی خود موفّق نبودهاند، شرایط سختتری در دوران سالمندی خواهند داشت؛ البته نه به این معنا که این افراد قادر به انجام فعّالیتی نیستند و بخواهند ناامیدانه به زندگی نگاه کنند. بلکه بسیاری از افرادی که در جوانی و میانسالی درگیر مسائل شغلی، همسر، فرزندان و ... هستند، میتوانند در دوران سالمندی به انجام فعّالیتهای مورد علاقۀ خود -که تا کنون فرصت پرداختن به آن را نداشتهاند- بپردازند، مانند کارها و خلّاقیتهای هنری، موسیقی، پرورش گل و گیاه و ... . حتّی در برخی موارد شغل جدید، متناسب با دورۀ بازنشستگی آنهاست و به ظاهر خود نیز رسیدگی بیشتری میکنند. افرادی که به جای مرور گذشته و تمرکز بر نقاط ضعف و کاستیهای زندگیشان به فعّالیت خاصّی -که یاد شد- مشغول میشوند، علاوه بر اینکه از سلامت روان بالاتری برخوردارند، کمتر درگیر بیماریهای جسمانی میشوند، زیرا مشکلات روحی و روانی نظیر افسردگی، اضطراب، وسواس و ... رابطۀ مستقیمی با سلامت جسم دارد.
افراد در این سن باید بیشتر به وضع تغذیه و بهداشت جسمی و روانی خود رسیدگی کنند. معمولاً در جمع همسالان بودن برای آنان لذّتبخش است تا بتوانند حرفها، مزاحها و خاطراتشان را با هم داشته باشند.
افرادی که دوران جوانی و میانسالی درستی را پشت سر نگذاشتهاند و از لحاظ روابط خانوادگی و اقتصادی ضعف دارند و در زندگی شخصی خود موفّق نبودهاند، شرایط سختتری در دوران سالمندی خواهند داشت.
به افرادی که در سنّ میانسالی هستند پیشنهاد میکنیم به نکات زیر توجّه کنند:
به جای حسرت از دستدادن جوانی و مرور نداشتهها و اتّفاقات ناگوار گذشته و تمرکز بر چینوچروکهایشان -که حاکی از زمان پیری است- اکنون با توجّه به امکانات و شرایط خود به فعّالیتهای مورد علاقۀ خود بپردازند و دورههایی را که متشکّل از گروه همسالان و دوستان مثبتاندیش قدیمی است، دنبال کنند.
اغلب افراد در سالمندی فکر میکنند که نمیتوانند ورزش کنند یا فعّالیت بدنی داشته باشند، در حالی که ورزش در روانشناسی و روانپزشکی یک روش درمان غیردارویی محسوب میشود؛ البته نباید حرکات ورزشی سنگین انجام دهند که خارج از توان آنان باشد، بلکه ده دقیقه حرکات سبک ورزشی یا نیم ساعت پیادهروی آرام در طول روز به شادابی آنان کمک میکند.
موضوع دیگر رسیدگی به وضع ظاهری، آراستگی و استفاده از رنگهای متنوّع در لباسهاست. اغلب در این سن از رنگهای تیره استفاده میکنند و با توجّه به فرهنگمان گمان میکنند که لباسهای رنگی مخصوص جوانان است.
نکته: میانسالان و سالمندان بیشتر از جوانان نیاز به تنوّع رنگها دارند و اگر کمی دقّت کنیم میبینیم رنگهای زیادی وجود دارد که با آنها میتوان بدون اینکه لطمهای به جایگاه فرد و شرایط سنّی وی وارد شود، لباس متناسب تهیّه کرد که علاوه بر تیره و دلگیر نبودن، فرد را از یکنواختی خارج کند. حتّی در ترکیب وسایل منزل نیز میتوان از تنوّع رنگها استفاده کرد. رنگها در هر سنّی تأثیر بسزایی در روحیۀ افراد دارند.
در نهایت اینکه فراموش نکنیم هر مرحلۀ زندگی زیباست و ما تا نفس میکشیم، باید زندگی کنیم و لذّت ببریم، نه اینکه فقط زنده باشیم و منتظر تمام شدن عمر بنشینیم.
در لحظه زندگی کنیم و از تکتک مراحل زندگیمان لذّت ببریم.